سفارش تبلیغ
صبا ویژن


حکایت/ راهبی در جستجوی آدم!

 

 کتابدونی/  راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در کوچه ها و خیابانهای شهر دنبال چیزی می گشت. کسی از او پرسید: با این دقت و جدیت دنبال چه می گردی, چرا در روز روشن چراغ به دست گرفته ای؟راهب گفت: دنبال آدم می گردم. گفت می جوین به هر سو آدمی که بود حی از حیات آن دمی مرد گفت این کوچه و بازار پر از آدم است. گفت: بله, ولی من دنبال کسی می گردم که از روح خدایی زنده باشد. انسانی که در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگهدارد. من دنبال چنین آدمی می گردم. مرد گفت: دنبال چیزی می گردی که یافت نمی شود. ناظر فرعی ز اصلی بی خبر
فرع ماییم اصل احکام قدر
گفت حق ایوب را در مکرمت
من بهر موییت صبری دادمت
هین به صبر خود مکن چندین نظر
صبر دیدی صبر دادن را نگر

مثنوی_معنوی






تاریخ : پنج شنبه 100/12/19 | 7:14 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.